جدول جو
جدول جو

معنی خدای فروشان - جستجوی لغت در جدول جو

خدای فروشان
(خُ فُ)
خدافروشان. آن اهل لعنت که دعوی خدایی کنند. (شرفنامۀ منیری). صاحب برهان قاطع ذیل کلمه خدافروشان آرد:کنایه از صوفیان زراق که بظاهر خود را بیارایند و آنهایی را نیز گویند که دعوی خدایی کردند، یعنی شداد و نمرود و آنها را خدای فروشان هم گویند:
خود را درم خرید رضای خدای کن
دامن ازین خدای فروشان فرونشان.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ فُ)
آنانکه کار منسوب بخدا را می فروشند. ریاکاران. (از ناظم الاطباء). رجوع به خدافروشان در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(خُ فُ)
فروشندگان حق تعالی. در آن کنایه است از صوفیان زراق که بظاهر خود را بیارایند. (برهان قاطع) ، ریاکاران و آنان که در ظاهر متدین و در باطن بی اعتقاد باشند. (ناظم الاطباء) ، اهل تصوف ومعرفت. (شرفنامۀ منیری) ، آنان که دعوی خدایی کردند، یعنی شداد و نمرود. (از برهان قاطع). آنان که ادعای الوهیت کردند. (از ناظم الاطباء). صاحب آنندراج می گوید: معنی اخیر از لفظ خدایی فروشان مستفاد می شود نه خدافروشان مگر آنکه بگوییم از قبیل ’یارفروش’ است که بمعنی اظهارکننده یاری مستعمل است
لغت نامه دهخدا
(بَ شُ مَ دَ / دِ)
خدافروش. ریاکار. منافق. آنکه بظاهر اظهار دین کند ولی در باطن بی اعتقاد باشد، آنکه ادعای الوهیت کند. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا